سؤالی که میتوان مطرح کرد آن است که آیا پیگیری حقوق اساسی کشور، مثل بحث حق هستهای در سطح بینالمللی، میتواند مشکلاتی برای توسعه و رشد اقتصادی ما ایجاد کند؟ به بیان دیگر، آیا واقعاً ایستادگی و مقاومت در برابر زیادهخواهی استکبار معضل دشواری برای رسیدن به اهداف اقتصادی ما محسوب میشود؟
«دکتر حجتالله عبدالملکی» عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (علیه السلام) در گفتگو با پایگاه تحلیلی تبیینی برهان به بررسی این موضوع و پاسخ به سؤال فوق میپردازد.
الگوی تعاملات بینالمللی در رهیافت اقتصاد مقاومتی، به شکل خاصی در خواهد آمد که یکی از اجزای آن این است که در تعامل با بعضی قواعد و عرفیات بینالمللی، حالت نفی و ایجاب مشخصی حاصل خواهد شد. مثلاً بعضی از قواعد بینالمللی مستلزم این است که ما از برخی حقوق خود بگذریم، چه حق هستهای و چه حقوق دیگر. آیا این کار باید انجام شود؟ آیا این کار در پیشرفت اقتصاد ما اثر دارد؟
برای روشنتر شدن این قضیه و این که بتوانیم رویکرد اقتصاد مقاومتی را در این حوزه بهتر درک کنیم، لازم است که دشمنشناسی مختصری انجام دهیم. ما دشمنانی داریم که در طول تاریخ، علیه نظام و ملت ایران خصومتهایی را اعمال کردهاند. ما باید بفهمیم هدف آنها چیست یا مثلاً میخواهند چه چیز را دستاویز قرار دهند؟ آیا حقوق هستهای، حقوق بشر، حقوق سیاسی یا امثال این مسائل، صرفاً دستاویزهایی هستند برای هدف دیگر؟
وقتی بررسی میکنیم، میبینیم که حدود 33 سال پیش، نظامی شکل گرفت که ادعا داشت منافع مستکبران را در جهان به خطر میاندازد. البته نه اینکه بخواهد وارد برخوردهای فیزیکی شود. این نظام یک ایدئولوژی، الگوی حکومتی و سبکی از زندگی و تمدنی را معرفی میکند که تحقق این سبک و تمدن در جهان باعث میشود که منافع اقتصادی مستکبرین زیادهخواه به شدت تحت تأثیر قرار گیرد.
آنها اول این ادعا را جدی نگرفتند، اما بعد دیدند پایههای این الگو واقعاً به لحاظ نظری استوار است و بعد از گذشت چند سال، فهمیدند که این ادعا از لحاظ عمل نیز عملیاتی و قابل اجراست.
در سالهای اخیر، فهمیدند که کشورهای دیگری هم که با مبنای اسلامی، انقلاب میکنند، خودبهخود به سمت این الگو کشش دارند؛ الگویی که چندین سال توانسته است در مقابل دشمنیها دوام بیاورد، مبانی نظری و ایدئولوژی اصلی خود را تا حد زیادی به منصهی ظهور برساند، جامعهای تشکیل و نظامی را سر و سامان دهد که این نظام امید دارد در آینده با سرعت بسیاری پیشرفت کند و نویدبخش ایجاد یک تمدن جدید باشد که بساط تمدن غرب را به کلی در هم خواهد پیچید.
بعد از این که در سالهای اخیر، جریان بیداری اسلامی اتفاق افتاد و آنها احساس کردند که این موضوع شدت و عمق گرفته است، تلاش کردند تا این الگوی مجسم را از مقابل ملتها حذف کنند تا به آنها بفهمانند که اگر همچنان بخواهند در مسیر پیشرفت و توسعه قدم بردارند، باید سرسپرده و پذیرندهی احکام غربی و جریانهای لیبرالدمکراسی کشورهای مستکبر باشند.
در سال 82، چند هفته قبل از اینکه مسئلهی هستهای به صورت جدیتر مطرح شود، مسائل دیگری برای نظام استکبار و سلطه دستاویز قرار گرفته بود؛ زیرا آنها تلاش میکردند بنیان این الگو را از بیخ برکنند. اگر در خاطر ملت باشد، سال 82 سالی بود که به خاطر مسئلهی حجاب، جهان غرب داشت از شورای امنیت علیه ایران مجوز تحریم میگرفت که بعد از آن، مسئلهی هستهای مطرح شد و حالا این مسئله را دستاویز قرار دادهاند.
به طور کلی، الگوی خصومت خارجی علیه نظام یا ملت اسلامی ایران به دنبال ریشهکنی این نظام و ملت است و همچنین به دنبال این است که این شجرهی طیبهی شکلگرفته و این الگوی مجسم را از بین ببرد. به همین دلیل، در هر زمان مستمسک به یک مسئله میشوند. اگر حقوق هستهای را کنار بگذاریم، حقوق زن را مطرح میکنند؛ اگر این موضوع را همان طور که آنها گفتند انجام دهیم، بعد مسئلهی حقوق بشر مطرح میکنند؛ آن را کنار بگذاریم، مسئلهی مواضع سیاسی ما در مورد جبههی مقاومت و اسرائیل را علم میکند و در نهایت آن قدر پیگیری میکنند تا این که نظام دست از تمام مواضع اصولی خود بردارد. یعنی آن هیمنهای که برای این نظام در طی این 33 سال شکل گرفته است، کلاً فرو بریزد یا اینکه موجودیت خود را از دست بدهد، ریشهکن شود و به کلی از بین برود. هدف آنها این است.
در چنین شرایطی که گروهی ظالم تلاش میکنند موجودیت افراد مظلوم را بگیرند، تنها کاری که آن گروه مظلوم باید انجام دهند مقاومت جانانه است؛ زیرا کوتاه آمدن و سازشکاری در برابر ظالمان هیچ نتیجهای جز جرأت بخشیدن به آنها برای پیشرویهای بیشتر نخواهد داشت.
رهبر معظم انقلاب دربارهی مسائل اقتصاد بینالمللی جملهای دارند که بسیار مهم است: «آن زمان که به قله برسیم، همهی دشمنیها تمام خواهد شد.» مضمون حرف ایشان این است که وقتی دشمنان ما متوجه شوند که با این شجرهی طیبه که ریشههای آن بسیار استوار است و این الگو که ممکن است مبدأ یک تمدن باشد کاری نمیتوانند بکنند، از در تعامل با این جریان وارد خواهند شد که این تعامل برای حفظ منافع خود آنهاست. وقتی که قدرتی شکل میگیرد، عدهای یا باید با این قدرت بجنگند یا باید با آن دوستی کنند و از بودن در کنار این قدرت، منفعت کسب کنند.
سیاستهای راهبردی جمهوری اسلامی ایران در سطح بینالملل به هیچ عنوان معطوف به خصومتهای فیزیکی، برخورد و تقابل نیست. این که نظام به دنبال این است که ایدئولوژی خود را منتشر کند، یک مسئلهی کاملاً پذیرفته شده است. در عین حال، این نظام هیچ تمایلی به تنش زایی با هیچ کشوری ندارد؛ اعم از تنش های اقتصادی که به کاهش مبادلات اقتصادی بیانجامد یا تنشهای نظامی و غیره.
آنها میدانند که نظام جمهوری اسلامی بعد از این که مستقر شود، قطعاً به دنبال تنشآفرینی نخواهد بود. پس اگر پایههای اقتصادی همانند پایههای سیاسی این نظام (که الآن واقعاً استوار است) تقویت شود، دشمن از فکر ریشهکن کردن نظام ما ناامید میشود و آن زمان است که ما به قله رسیدهایم و کشورها و ملتهای دیگر حاضر خواهند شد متواضعانه با ما برخورد کنند.
عدهای تصور میکنند علت اصلی مشکلات اقتصادی، که در سالهای اخیر به وجود آمده، اصرار بر داشتن حقوق هستهای است. البته باید پذیرفت که وقتی نظام یا جامعهای میخواهد به هدفی برسد، باید در مسیر آن سختیهایی را هم تحمل کند. این که ما وارد باشگاه هستهای جهان شویم، برای کشورهای مستکبر به هیچ وجه قابل قبول نیست و همین موضوع کافی است که آنها برای ما مزاحمت ایجاد کنند.
اما یادمان باشد کوتاه آمدن از این حق اصلاً برای ما به معنای گشایش راهبردی در عرصهی اقتصاد بینالمللی نیست. ما با این کار یک مستمسک را از آنها گرفتهایم و آنها مستمسکهای دیگری را به دست خواهند آورد. با این فرق که ما از یک دستاورد فوقالعاده بزرگ که در بحرانهای انرژی دهههای آینده میتواند به ما کمک کند، دست برداشتهایم و آن را از دست دادهایم. اما آنها حق داشتن چنین دستاوردهایی را برای خود قائل هستند، به اضافهی یک امتیاز مثبت و یک پیروزی که روحیهی آنها را برای تاخت و تازهای آینده تقویت خواهد کرد.
درست است که اصرار بر داشتن حقوق هستهای در کوتاه مدت دردسرهایی را برای ما ایجاد میکند، اما در بلند مدت رهیافت مفیدی در حوزهی سیاست خارجی است که ثمرهی بلند مدت آن، پیشرفت بیشتر اقتصاد ما خواهد بود؛ چرا که این مقاومتها ما را به سمت قله سوق میدهد و وقتی که به قله رسیدیم، به فرمودهی رهبر انقلاب، دیگر این خصومتها از بین خواهد رفت. اما کوتاه آمدن از داشتن چنین حقوقی به هیچ وجه اثر بلند مدت در کاهش خصومتها ندارد، بلکه خصومتها را تشدید و دشمنان را برای خصومت بیشتر شجاع میکند.
حال این جا شبهاتی مطرح میشود که این نزاع هستهای بین ایران و غرب واقعاً به نفع کیست و چه کسی آن را مدیریت میکند. عدهای استدلال میکنند این موضوع را غرب مطرح کرده است و آن را پیگیری میکند و به دنبال حل کردن آن هم نیست، زیرا میخواهد از این طریق بازارهای انرژی را کنترل کند؛ به این صورت که به طور مداوم قیمت نفت را در بازارهای جهانی افزایش دهد تا سرمایهگذاری روی سوختهای فسیلی به عنوان منابع انرژی، پرهزینه شود. لذا کشورهای همپیمان آمریکا و خود آمریکا به دنبال این هستند که به طور کلی سوختهای فسیلی را از سبد انرژی خود خارج کنند.
عدهای دیگر استدلال میکنند که ما با اصرار خود بر داشتن حقوق هستهای داریم در زمین دشمن بازی میکنیم؛ یعنی برای آنها فرصت کافی ایجاد میکنیم که با تمسک به این نزاع، قیمتهای بینالمللی نفت و گاز را افزایش دهند و کمکم کشورهای دیگر برای تولید انرژی، از خرید نفت و گاز منصرف شوند و کشورهای اسلامی، که عمدهی تولیدکنندگان نفت و گاز به عنوان سوختهای فسیلی هستند، منابع اصلی درآمد خود را از دست بدهند. این موضوع در بلندمدت به ضرر کشورهای اسلامی و به نفع کشورهای غربی است. توصیهی سیاسی آنها گاهی این است که ما باید از این حقوق بگذریم تا آن بهانه و ابزار را از دشمنان بگیریم.
چند جواب برای این مسئله وجود دارد. البته این یک مغالطه است که مبنای علمی چندانی ندارد، اما میشود این جوابها را به آن داد. اولاً اینکه نفت به عنوان یک نهادهی فوقالعاده مهم تا پایان تولید و استخراج، همچنان در اقتصاد جهانی اهمیت دارد و این مسئلهای است که اقتصاددانان انرژی در آن اختلاف نظر ندارند؛ یعنی این که در دهههای آینده و حتی شاید یکی دو سدهی آینده، نفت همچنان یک عامل فوقالعاده مهم در اقتصادهای جهانی است و این که گفته میشود غرب دارد وابستگی خود را به نفت کم میکند، صرفاً توهمی است که خود غربیها برای کشورهای اسلامی به وجود آوردهاند تا آنها را از زمانی بترسانند که غرب نخواهد از آنها نفت بخرد و این خود عامل تشویقکنندهای برای این کشورها شده است تا سعی کنند نفت بیشتری بفروشند از ترس این که نکند به آن عصری وارد شوند که غرب دیگر به نفت احتیاج نداشته باشد.
بر اساس گزارشهای مجامع انرژی بینالمللی، هر چه پیش میرود، وابستگی اقتصادهای جهان به نفت بیشتر میشود. آمریکا که همزمان بزرگترین تولید کننده و مصرفکنندهی نفت است، بیش از نه میلیون بشکه نفت در روز خریداری میکند که این مقدار در حال افزایش است. کشوری مثل آمریکا که خود را خیرخواه جهان میداند، پیمان کیوتو را نمیپذیرد، زیرا چنین پیمانهایی آنها را ملزم میکند که کمتر گازهای گلخانهای تولید کنند و با توجه به اینکه میدانند اقتصاد آنها وابسته به انرژی فسیلی است و مجبورند برای زنده نگه داشتن اقتصاد خود، نفت و گاز بسوزانند، چنین معاهداتی را نمیپذیرند؛ زیرا آن را مخالف منافع اقتصادی بلندمدت خود میدانند.
پس این که زمانی فرا خواهد رسید که غرب به هر دلیل از منافع سوخت فسیلی و نفت و گاز بینیاز شود، توهمی است که برای ما درست کردهاند که ما را تحت تأثیر قرار دهند و به هیچ عنوان واقعیت ندارد. نظام اقتصادی غرب تا آخرین قطرهی نفت که در زمین وجود دارد به آن نیازمند خواهد بود.
ثانیاً با فرض اینکه اقتصاد غرب نیازمند نفت برای تولید سوخت نباشد، همه میدانند که تنها یکی از مصارف نفت و گاز تولید سوخت است و مصارف فوقالعادهی دیگری برای محصولات و مصارف صنعتی دارد. حتی اگر غرب کاملاً خود را از وابستگی به نفت و گاز خلاص کند (که امکان ندارد)، همچنان نفت یک محصول پرطرفدار و پرمشتری خواهد بود؛ زیرا برای محصولات مختلف شیمیایی و پتروشیمی و صنایع مشترک از آن استفاده میکنند.
ثالثاً فرض کنید که در این مدت، قیمت نفت افزایش پیدا میکند و وابستگی کشورهای غربی به نفت، چه به عنوان سوخت و چه به عنوان یک نهادهی تولید ملی، کاهش پیدا میکند. حال با فرض این که ما مناقشه هستهای را حل کنیم و از حقوق خود بگذریم، به این امید که یک مستسمک را از آنها گرفته باشیم، آیا آنها نخواهند توانست مستمسک دیگری به دست آورند که بر اساس آن روند تدریجی افزایش قیمت نفت و گاز را ادامه دهند و آیا گفتن این حرف یک سادهاندیشی کودکانه نیست؟
قطعاً این است که اگر افزایش قیمت انرژی برای غربیها یک خواسته باشد، آنها از طرق متعدد و مختلفی میتوانند قیمت انرژی را افزایش دهند؛ چه مسئلهی نزاع هستهای ایران وجود داشته باشد و چه وجود نداشته باشد. کما این که کوچکترین تلاطم امنیتی در موضوع نفت، به عنوان یکی از اجزای بازارهای مالی، میتواند قیمت آن را افزایش یا کاهش دهد و کوچکترین تحول در عرصهی بینالملل، مثلاً اعلام موضع رئیسجمهور آمریکا یا رئیسجمهورهای دیگر، تغییر آرایش نظامی نیروهای مستقر در خلیج فارس یا در کشورهای منطقهی خاور دور یا نزدیک، میتواند در قیمت نفت تغییراتی ایجاد کند و آمریکا با فرض این که بخواهد اطلاعات نفت و گاز را مدیریت کند، نیازی به نزاع هستهای با ایران ندارد و حتی اگر نزاع هم وجود نداشته باشد و با فرض این که آن توهم و تنش صحیح باشد، از هزار طریق دیگر میتواند قیمت نفت و گاز را آن طور که میخواهد کنترل کند و افزایش دهد. لذا این ادعا که ما برای این که باعث کاهش وابستگی غرب به نفت و گاز در دراز مدت نشویم، باید مستمسک فعلی غرب را که حقوق هستهای ایران است کنار بگذاریم. این ادعایی است که به لحاظ علمی اصلاً قابل طرح نیست.
به نظر میرسد افرادی این موضوع را مطرح میکنند که در چارچوب گفتمانهای سیاسی خارج از نظام قلم میزنند و ایفای نقش میکنند و به هر حال، مصالح نظام را در نظر نمیگیرند. پیشبینی ما این است که آنها دارند آن گفتمان مورد نظر خود را، در جهت تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی برای جلب آرای کاندیداهای خاصی در هفتههای آتی، مطرح میکنند. کما این که در اسفندماه هم ما این پیشبینی کرده بودیم و بعد از اینکه نامهی 43 نفر از اقتصاددانان آمد، دقیقاً دو سه روز مانده به مذاکرات آلماتی، گفتند که اقتصاد ایران در شرایط بحران است و ما باید سیاست ریاضت اقتصادی را دنبال و مناقشهی هستهای را کم کنیم. ما آن زمان پیشبینی کردیم که آنها این مدل موضعگیری اقتصادی را برگزیدهاند تا گفتمان سیاسی مد نظر خود را، که خارج از گفتمان سیاسی امام و رهبری است، پیش ببرند.
این صحبتهایی که در حال حاضر مطرح میشود، مبنی بر این که سیاست خارجی ما در حوزهی نزاع هستهای باید تغییر کند، حلقهای دیگر از همان زنجیره است. من و کسان دیگری از محققین حوزهی علوم اقتصادی، در چارچوب گفتمان اقتصاد انقلاب اسلامی، این موضوع را پیشبینی میکنیم که در هفتههای آینده، چنین صحبتهایی بیشتر مطرح میشود و لازم است کسانی که مخاطب قرار میگیرند، اعم از اقشار فرهیخته و دانشگاهی و عموم مردم، بدانند که این مباحث کید و حیلهای است که دشمن طراحی کرده است و با غبارآلود کردن فضای تحلیل اقتصادی، میخواهد به اهداف سیاسی خاص خود برسد که قطعاً با گفتمان سیاسی امام و رهبری و گفتمان اصیل انقلاب اسلامی در تعارض است.
گفتگو با: دکتر حجتالله عبدالملکی ـ عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (علیه السلام)
منبع: پایگاه تحلیلی تبیینی برهان