اقتصاد مقاومتی، تجلّی حیاتِ فردی و جمعی انسانِ انقلابی در ساحتِ اقتصاد است که مبتنی بر اندیشهی انقلاب اسلامی، سیر میکند و به مجاهده میپردازد.
اقتصاد مقاومتی، همزادِ انقلاب اسلامی است و شأنی است از شئونِ آن؛ در اقتصاد مقاومتی، نحوی از حیات انسان در اتمسفر و فضای کلّی اندیشه و عملِ مبتنی بر انقلاب اسلامی، شکل میگیرد و معنا مییابد.
اگر بتوان در اندیشههای سیاسی و جامعهشناختیِ سدههای اخیر، سابقهای برای مفهوم «انقلاب اسلامی» یافت؛ اقتصاد مقاومتی هم در همان چارچوب قابل تعریف و تبیین خواهد بود؛ امّا حقیقت این است که در دوران معاصر و قرون منتهی به عصر تجدّد و مدرنیته، پدیدهای نظیر انقلاب اسلامی رخ نداده است.
همچنانکه انقلاب اسلامی با چارچوبهای مفهومی و اندیشههای تحلیلیِ برآمده از عقلانیّتِ مدرن و متجدّد غربی، قابل فهم و شناخت نیست؛ اقتصاد مقاومتیِبرآمده از آن نیز، با علوم انسانیِ مرسوم – که همان تجدّدشناسی و بازشناسی جهانِ مدرن است – قابل فهم و شناخت و تبیین نخواهد بود.
از اینرو، اقتصاد مقاومتی، معادلِ لاتین ندارد؛ همچنان که «جهاد اقتصادی» هم؛ چراکه این واژگان، در صورتی برای یک زبان، قابلیّت مفهومی و معنادهی خواهند داشت که متناسب با آن واژگان، معرفت و دانش یا گرایش و هنجار و یا رفتار و عملی در فضای کلّی فکر و فرهنگِ آن زبان وجود داشته باشد که دربارهی اقتصاد مقاومتی چنین نکتهای موضوعیّت و مدخلیّت ندارد. نمیتوان اقتصاد مقاومتی را شناخت، مگر آنکه پیش از آن، انقلاب اسلامی را شناخت.
شناختِ ماهیّت اقتصاد مقاومتی، به شناختِ ماهیّت انقلاب اسلامی، وابستگی مفهومی دارد و بدون راهیابی به کُنه و حقیقت این انقلاب، دربارهی اقتصاد مقاومتی سخنگفتن، بیشتر توصیف توهّمات است تا دستیابی به حقایق.
درنگی بر معنا و مفهوم انقلاب اسلامی
پیش از آن که فهرست مطوّلی فراهم آوریم در اینکه چه عوامل کلّی و جزئی؛ ذهنی و عینی؛ فردی و اجتماعی؛ داخلی و خارجی و…، موجب پیدایش و پیروزی انقلاب اسلامی شد؛ مستند به فرمایش معمار کبیر انقلاب اسلامی، باید پدیداری و پیروزی انقلاب اسلامی را محصول عنایت و ارادهی خداوند متعال بدانیم. تاثیر عنایت خداوند متعال در پیروزی نهضت اسلامی به گونهای بود که به فرمودهی ایشان:
«هیچ کس از جناح های سیاسی نمیتواند ادّعا کند که او خالق انقلاب است. اگر ارادهی خداوند به آن تعلّق نمیگرفت حتّی شعار مرگ بر سلطنت پهلوی نیز بر زبان هیچ یک از شماها جاری نمیشد.»[۱]
علاوه بر این، انقلاب اسلامی، بر اساس آیهی شریفهی «إِنَّ الله لا یُغَیِّرُ ما بقوْمٍ حتّی یُغَیِّروا ما بأَنفُسهمْ»[۲] نتیجهی انقلاب درونی است که به فرمایش حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) تا این تغییر و تحوّل انفُسی حاصل نشود انقلاب بیرونی یا دگرگونی نظام طاغوت و جابجایی قدرت صورت نخواهد پذیرفت.[۳]
انقلاب اسلامی در مفهومی که حضرت امام از آن یاد میکنند، یک تحوّل انفسی است که «تقدیر آیندهی بشریّت و جهان» را رقم خواهد زد. بشر در انتظار فردایی دیگر است و از نگاه امام (رحمت الله علیه) بدون شک چنین اتّفاقی رخ خواهد داد.
«ما باید با تمام توان کوشش کنیم تا مردم متوجّه گردند که میشود روی پای خودمان بایستیم؛ میشود در مقابل شرق و غرب از فرهنگ و حیثیّت ملّی اسلامیمان دفاع کنیم و میتوانیم دنیای مادّی را شکست دهیم و پرچم لا اِلهَ اِلّاالله وَ مُحَمَّداً رَسُولَالله را در تمامی دنیا به اهتزاز درآوریم.»[۴]
انسانِ انقلاب اسلامی
آیندهی جهان از آنِ انقلاب اسلامی است و انقلاب اسلامی ایران تا نهایت آرمان خود پیش خواهد رفت. حال اینکه سهم ما (جمهوری اسلامی ایران) در آیندهی انقلاب اسلامی، امُّالقرا بودن باشد یا خیر، به خود ما بستگی دارد. چرا که خداوند با هیچ قومی عقد اخوّت نبسته است.
گفته شد که اقتصاد مقاومتی، شأنِ اقتصادی انسانهای پیرو انقلاب اسلامی را تبیین و معیّن میکند.
از سویی تحقّق مهمترین اهدافِ انقلاب اسلامی، منوط و ملزم است به تربیتِ انسانِ انقلابِ اسلامی. از اینرو به نظر میرسد مهمترین خطری که این اصل را متزلزل میکند؛ به بارننشستن و تربیت نشدن «انسانِ انقلاب اسلامی» است.
میتوان برخی از «ویژگیهای انسانِ انقلاب اسلامی» را با نکاتی که در پیمیآید مطرح نمود: انسان انقلاب اسلامی، معتقد به «تحوّل انفسی» است. مجموعهی همه تحوّلاتی که در سراسر عالم اتّفاق میافتد تابع تحوّل انفسی انسانهاست و در بنیان این نگرش، مرکزیّت و قوام هستی در اختیار و تقدیر امام معصوم و انسان کامل (علیهالسّلام) است، چراکه: «لَو بَقیَتِ الأرضُ بِغَیرِ اِمامٍ لَساخَت»[۵]. انسانِ انقلاب اسلامی مؤمن به حقیقت اسلام و متعبّد به احکام نورانی و متخلّق به اخلاق اسلام است.
انسانِ انقلاب اسلامی «هیچ راهی» غیر از شریعت و دین اسلام را برای زندگی و سلوک انسانی خودش نمیشناسد (نفی سکولاریسم و تجدّد) و در این راه، متعبّدانه حرکت میکند.
انسانِ انقلاب اسلامی، در سلسلهی ولایت، مطیع امر مولاست. سلسلهی ولایت شامل خدا، پیامبر، امام معصوم (علیهمالسّلام) و نائب امام میباشد.
انسانِ انقلاب اسلامی دارای شناخت حِکمی نسبت به عالم کنونی است. نگاهِ انسانِ انقلابی به کلّیّت جریان غربِ متجدّد، منفی است و ماهیّت آن را الهی و خدامدارانه نمیداند؛ هرچند برآن نیست که هیچ عنصر مثبت، یا انسان موحّدی در غرب نیست، بلکه «جهت کلّی و غایات این تمدّن» را باطل میداند.
این انسان، تمدّن غرب را به صورت یک منظومه (و سیستم) و دارای لایههای عمیق میبیند؛ میگویند کوه یخی است که بیشتر آن زیر آب است؛ برجی است که شالودهی آن از آنچه مشاهده میشود خیلی اساسیتر است؛ لذا غرب را مجموعهای به هم پیوسته و دارای عمق و سطح میبیند و میگوید کلّیّت این جریان، منفی است.[۶]
نمیخواهم بگویم که عالم جدید از همان آغاز با دین تضاد داشته است، بلکه چون با غایت تصرف در طبیعت شکل گرفته، از سایر غایاتْ انصرافِ وجه پیدا کرده است. وقتی انسان چیزی را به عنوان غایت خود انتخاب میکند، آن چیز قبلهاش میشود. وقتی بشر غایت خود را تصرف در طبیعت به قصد تمتع بیشتر قرار میدهد، از سایر جهات و غایات منصرف میشود. آن وقت دیگر همِّ او متوجهِ بر پا کردن یک عالم دینی نخواهد شد، چنان که همِّ او متوجهِ بر پا کردن هیچ عالم دیگری غیر از عالمی که در آن تصرف در طبیعت به قصد تمتع بیشتر ممکن است نمیشود؛ بنابراین، سیر بشر با انتخاب قبله شروع میشود و متناسب با آن از عالم اطراف خود جواب میگیرد. رشد علوم در همین جهت است، محصولات و لوازمی هم که اختراع میشود در همین جهت است، شیوههای تحقیق هم در همین جهت پیدا میشود. حتی علوم انسانی نیز قبله و غایتی جز تصرف بیشتر در عالم به قصد تمتع بیشتر ندارد. یعنی اصلاً نمیتوانید تصور کنید که چیزی در عالم جدید موجود باشد و این جهت را نداشته باشد.[۷]
دورانِ جدیدِ عالم و اقتصاد صلواتی
با پیروزی انقلاب اسلامی، «دورانِ جدید عالم» آغازیدن گرفته است.
«دوران جدیدی در همهی عالم دارد آغاز میشود. نشانهی بزرگ و واضح این دوران عبارت است از توجّه به خدای متعال و استمداد از قدرت لایزال الهی و تکیهی به وحی.»[۸]
دوران و تاریخ جدید، تاریخ و دوران بازگشت انسان به حیات باطنی و معنوی است؛ «عصر ایمان».
«تاریخ تمدّن» آنسان که غربیها نگاشتهاند، «تاریخ غلبهی انسانها بر طبیعت است در جهتِ تمتّعی مسرفانه». آنان، به مقتضای همین روح عصیانگری که در بشر امروز دمیده شده است، انگاشتهاند که پیشینیان نیز غایتی جز این نداشتهاند و لذا از حقیقت وجود انسان بر کرهی خاک غفلت کردهاند. حیاتِ انسان در این سیارهی کوچک که سفینهای آسمانی بر پهنهی اقیانوس بیکران فضای اثیری است، تاریخ دیگری نیز دارد که «تاریخ باطنی» اوست؛ «تاریخ تمدّن» تاریخ حیات ظاهری انسان و «تاریخ انبیاء» تاریخ حیات باطنی او.[۹]
انقلاب اسلامی، مصدر این حیات باطنی است در این روزگار نو و بازگشت انسانِ متجدّد و غربزده است به عصر ایمان و وطن ایمانی خویش.
درمان همهی دردهای بشر امروز در بازگشتن به وطن ایمانی است. بشر امروز درد غربت دارد، غربت از وطن قدسی ایمان و از همه تأسّفبارتر این نکتهی ظریف است که این غربت به فراموشی انجامیده است و او، این خرابآباد را وطن پنداشته و دیگر دلش در هوای وطن حقیقی نمیتپد.[۱۰]
از سویی دیگر حیات خورشید انقلاب اسلامی، در نفی و مبارزهی دائمی با ظلمانیّتِ طواغیت و کفر است. از اینرو این نبرد، از آغاز انقلاب اسلامی شروع شده است و در مسیر حرکت بالندگی انقلاب، توسعه و عمق یافته است.
در «دورانِ جدیدِ عالم» مهمترین مانع و دشمن انقلاب اسلامی، استعمارِ فرانو و استکبارِ سلطهگر است که در صورتهای متنوّع فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و امنیّتی در آنسوی این منازعه قرار دارد؛ استعمار و الحادی که برآمده از «غربتِ حقیقت در غربِ عالم» است.
امّا در این منازعه و تقابل تمام عیار، یکی از وجوه اساسی نبرد و مقابله، مقابلهی اقتصادی است؛ یعنی تدبیر و استفادهی حدّاکثری دشمن از تهدیدهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و امنیّتی در عرصههای بینالمللی و بهرهگیری و فرصتسازی حدّاکثری از نقاط ضعفِ داخلی ایران در حوزههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و امنیّتی.
اقتصاد مقاومتیدر چنین فضایی قابل طرح است؛ از اینرو میتوان آن را همزاد انقلاب اسلامی است.
سیّد شهیدان قلم چه حِکمی و نیکو میگوید: «رمز پیروزی» ما در این است که خود را از دیکتاتوری اقتصاد رها کردهایم؛ و یا بهتر بگویم، در راهی قرار داریم که به «نفی دیکتاتوری اقتصاد» میانجامد. دشمن نیز بر این واقعیّت بهخوبی آگاهی دارد و میداند که شکست ما آنجاست که اقتصاد بتواند بر سایر وجوه زندگی ما غلبه پیدا کند و اگر اینچنین نبود و دشمن بر این حقیقت وقوف نداشت، بدون شک همهی تلاش خود را در این جهت تمرکز نمیبخشید. جنگ نفت و حملات سازمانیافتهی دشمن به مراکز صنعتی ما نشاندهندهی همین واقعیّت است که استکبار جهانی میخواهد با تحمیل فشارهای تحمّلناپذیر اقتصادی، ما را وادار کند که از اعتقاداتمان صرفِنظر کنیم. آنها میخواهند با اقتصاد بر اعتقاد ما غلبه کنند و انصافاً در دنیای امروز، اگر هم راهی برای غلبه بر ایمان و اعتقاد وجود داشته باشد، همین است و لاغیر.[۱۱]
شهید آوینی با نگاه به تغییر ماهیّات موضوعات زندگی در ساحت انقلاب اسلامی و تفاوتهای بنیادین آن با نظام زندگی غربی میگوید: عصر ما بهراستی عصر شگفتیهاست. از یکسو نظری به آنچه در درون آسمانخراشهای «وال استریت» میگذرد بیندازید و از سوی دیگر به «صلواتی» های جبهه نگاه کنید؛ وقتی انسان بنیان کار و حیات خویش را بر «اعتقاد» خود بنا کند نخستین چیزی که نقش محوری خود را از دست میدهد «پول» است و درست به همین علت، انسان در محدودهی «جبههی اسلام» به پول نیازی ندارد. در جبهه، دیگر به پول که همه چیز را بهصورتی قلابی و غیر حقیقی بهیکدیگر پیوند میدهد نیازی نیست و اینچنین، اقتصاد پولی به «اقتصاد صلواتی» تبدیل میشود.[۱۲]
اقتصاد مقاومتی؛ فراسیاست و راهبردِ اقتصادی نظام اسلامی در دههی پیشرفت عدالت
در یک بررسی و تقسیمبندی، «سیاستها» به سه نوع «فراسیاستها»، «هادی» و «عمومی» طبقهبندی شدهاند. فراسیاستها جنبهی فراگیرتری نسبت به دیگر سیاستها داشته و از همه کلّیتر است. سیاستهای هادی (کلان یا راهنما) با نگاهی کلان نسبت به مسائل و مشکلات، آنها را تحلیل نموده و چارچوبی اساسی و مفید را برای تهیّه و تنظیم سیاستهای عمومی فراهم میسازد. سیاستهای عمومی نیز بیانگر عملیّات و فعّالیّتهای سازمانهای عمومی برای برطرف کردن مشکلات جامعه است.[۱۳]
فراسیاستها در معنای اصطلاحی، تجلّیبخشِ تصمیمهای کلان در رأس و سطحِ نخست هرم ولایت و مدیریّت نظام اسلامی هستند که میتوان فراسیاستها را به فراسیاستهای دائمی، بلندمدّت، میانمدّت و کانونی طبقهبندی کرد که خود مآخذ مشروعیّتبخشی به سایر سیاستهای نظام اسلامی هستند.[۱۴]
اقتصاد مقاومتی، راهبرد به معنای نوعی فراسیاست است که در پهنهی مفهومی خود، از سویی فراسیاستهای سالهای گذشتهی نظام اسلامی را – نظیر جهاد اقتصادی، اصلاح الگوی مصرف، همّت مضاعف و کار مضاعف، نوآوری و شکوفایی، اتّحاد ملّی و انسجام اسلامی، عدالت نبوی، همبستگی ملّی و مشارکت عمومی، پاسخگویی مسئولان، نهضت خدمترسانی به مردم، عزّت و افتخار حسینی، رفتار علوی، صرفهجویی، پرهیز از اسراف، انضباط اقتصادی و مالی، وجدان کاری و انضباط اجتماعی و … - شامل میشود و از سوی دیگر، این راهبرد (و فراسیاست) متناظر با روح کلّی و سیاستهای کلان و شاخصهای اسناد بالادستی ابلاغی از سوی مقام معظّم رهبری و ولیِّ نظام اسلامی، طرّاحی و اعلام شده است.
«این شعارهای سال، حلقههایی بود برای ایجاد یک منظومهی کامل در زمینهی مسائل اقتصاد.»[۱۵]
فرآیندهای نظامسازی انقلاب اسلامی در پنج گام بلند پیگیری شده و میشوند[۱۶]: گام اوّل: تحوّل انفسی و نضج و بالندگی انقلاب اسلامی (سالهای ۵۷-۱۳۴۱)؛ گام دوّم: تأسیس نظام حقوقی و قانونی اسلامی (سال ۱۳۵۸)؛ گام سوّم: تشکیل نهاد حاکمیّت و دولت اسلامی (سالهای ۹۱-۱۳۵۸)؛ گام چهارم و پنجم: تحقّق کشور اسلامی و تحقّق جهان اسلامی.
در طی این سالها (۹۱-۱۳۵۷) فراسیاستهای کانونیِ ولایی – غالباً به صورت شعارهای سالانه، خصوصاً در دو دههی اخیر – سعی داشتهاند که حرکت نظام اسلامی را بر مدارهای اصلی متناظر با اهداف آن قرار دهند.
همچنانکه پیش از این نیز اشاره شد، اصلاح الگوی مصرف، همّت مضاعف و کار مضاعف، نوآوری و شکوفایی، اتّحاد ملّی و انسجام اسلامی، صرفهجویی، پرهیز از اسراف، انضباط اقتصادی و مالی، وجدان کاری و انضباط اجتماعی از جمله فراسیاستهای کانونیای هستند که در یک فرآیند پیوسته، پیششرطهای اساسی نظامهای پیشرفت و عدالت را فراهم آوردهاند.
طرحِ فراسیاستِ میانمدّت «پیشرفت و عدالت» برای دههی چهارم جمهوری اسلامی (۹۷-۱۳۸۸)، مستلزم کاربست فراسیاستهایی متناظر در ساحتهای فرهنگ، اقتصاد و سیاست است که فراسیاست اقتصاد مقاومتی، نوعی فراسیاست میانمدّت است که «جهتدهی راهبردی» برنامههای توسعهی پنج ساله، سیاستهای کلان اقتصادی و سیاستهای عمومی اقتصادی کشور را به عهده داشته و خواهد داشت.
«دههای که ما در پیش رو داریم، دههی پیشرفت و عدالت است. این دو شعار، شعار دههی آینده است: پیشرفت، عدالت. نه اینکه تا حالا پیشرفت نکردهایم، نه اینکه تا حالا بکلی به عدالت بیاعتنایی شده باشد؛ نه ما میخواهیم در این دهه یک پیشرفت جهشی همهجانبه و یک عدالتگستری وسیعِ همهجانبه اتّفاق بیفتد. خوشبختانه زمینههایش هم فراهم است. در این دهه، گفتمان مسئولان کشور بایستی پیشرفت و توسعه باشد؛ پیشرفت و عدالت باشد.
البتّه خب، بدیهی است که بدون معنویّت و بدون عقلانیّت، عدالت تحقّق پیدا نمیکند؛ این را قبلاً هم عرض کردهایم. اگر معنویّت نشد، عدالت تبدیل میشود به ظاهرسازی و ریاکاری؛ اگر عقلانیّت نشد، عدالت اصلاً تحقّق پیدا نمیکند و آن چیزی که انسان تصوّر میکند عدالت است، میآید و جای عدالت واقعی را میگیرد؛ بنابراین معنویّت و عقلانیّت در تحقّق عدالت شرط است.
امّا بدون عدالت، پیشرفت مفهومی ندارد و بدون پیشرفت هم عدالت مفهوم درستی پیدا نمیکند؛ باید هم پیشرفت باشد و هم عدالت. اگر بخواهید الگو بشوید و این کشور برای کشورهای اسلامی الگو بشود، بایستی گفتمان حقیقی و هدف والایی که همه برای او کار میکنند، این باشد.
نقشهی راه، سند چشمانداز است. سند چشمانداز را هیچ نبایستی مورد غفلت قرار داد. این حقیقتاً یک سند واقعی و یک نقشهی راهِ حقیقی است.»[۱۷]
منطقاً در این شرایط، توجّه به تهدیدها و چالشهای بیرونی در سه حوزهی ملّی، منطقهای و فرامنطقهای با سه رویکرد مفهومی، عملی و تبلیغی، سهم بهسزایی در تعیین چگونگی جهتدهی راهبردی کشور با فراسیاست و راهبرد اقتصاد مقاومتی خواهد داشت.
در یکی از مهمترین برآوردهای راهبردی[۱۸] صورت پذیرفته توسّط رهبر معظّم انقلاب اسلامی، ضمن ارائهی چارچوبی روششناختی در تحلیل و تبیین واقعیّتهای داخلی و خارجی (شامل قوّتها و ضعفهای داخلی و فرصتها و تهدیدهای خارجی) با تکیه و پراهمّیّت شمردن عرصهی اقتصادی و تمرکز دشمنیها بر فشار اقتصادی؛ «اقتصاد مقاومتی» اصلیترین فراسیاستِ اقتصادی کشور برای جهتدهی راهبردی به برنامهها و سیاستهای کلان کشور ذکر میگردد.
«چند سال پیش اقتصاد مقاومتی را مطرح کردیم. همهی کسانی که ناظر مسایل گوناگون بودند، میتوانستند حدس بزنند که هدف دشمن، فشار اقتصادی بر کشور است. معلوم بود و طراحیها نشان میداد که اینها میخواهند بر روی اقتصاد کشور متمرکز شوند. اقتصاد کشور ما برای آنها نقطهی مهمّی است. هدف دشمن این بود که بر روی اقتصاد متمرکز شود، به رشد ملّی لطمه بزند، به اشتغال لطمه بزند، طبعاً رفاه ملّی دچار اختلال و خطر شود، مردم دچار مشکل شوند، دلزده بشوند، از نظام اسلامی جدا شوند؛ هدف فشار اقتصادی دشمن این است، و این محسوس بود؛ این را انسان میتوانست مشاهده کند.»[۱۹]
تبیینی کوتاه از «اقتصاد مقاومتی»
مقام معظّم رهبری در سخنرانیهای متعدّدی راهبردِ اقتصاد مقاومتی را مورد توجّه قرار دادهاند. در بیانات ایشان، دو رویکرد اساسی و بنیانی در این راهبرد مورد توجّه است: تقویت، رشد و استحکام اقتصاد ملّی از بُعد داخلی و افزایش توانمندی برای مقابله با فشارهای جهانی، از بُعد خارجی. بر این اساس تعریف اقتصاد مقاومتی اینگونه ارائه شده است:
اقتصاد مقاومتی معنایش این است که ما یک اقتصادی داشته باشیم که هم روند رو به رشد اقتصادی در کشور محفوظ بماند؛ هم آسیبپذیریاش کاهش پیدا کند؛ یعنی وضع اقتصادی کشور و نظام اقتصادی جوری باشد که در مقابل ترفندهای دشمنان که همیشگی و به شکلهای مختلف خواهد بود، کمتر آسیب ببیند و اختلال پیدا کند.[۲۰]
برای حرکت نظام اقتصادی – خصوصاً از سوی قوّهی مجریّه – در مسیر اقتصاد مقاومتی، مؤلّفهها و ارکانی در این بیانات مورد توجّه قرار گرفتهاند که فهرستی از آنها بدین شرح است:
«آگاهی و هوشیاری نسبت به تهدیدهای دشمن»، «اهتمام به جهاد اقتصادی»، «حمایت از کار و سرمایهی ایرانی»، «اهتمام به مردمی کردن اقتصاد»، «اجرای سیاستهای اصل ۴۴»، «توجّه به همّت و کار مضاعف»، «توانمندسازی بخش خصوصی»، «کاهش وابستگی به درآمدهای نفت»، «توجّه به اقتصاد و صنایع دانشبنیان»، «مدیریّت و اصلاح الگوی مصرف»، «هدفمندسازی صحیح و قانونی یارانهها»، «مبارزه با مفاسد اقتصادی»، «تدبیر منابع ارزی و حفظ قدرت پول ملّی»، «استفادهی حدّاکثری از زمان و منابع و امکانات»، «پرهیز جدّی از تصمیمهای خلقالسّاعه و تغییر مقرّرات و گریز از اجرای قانون» و «اهتمام عملی به وحدت و همبستگی». [۲۱]
پی نوشتها:
[۱] صحیفهی نور، ج 3، ص 204– 207
[۲] سورهی رعد، آیهی 11
[۳] صحیفهی نور، ج 19، ص 269ـ 270
[۴] صحیفهی نور، ج 18، ص 343
[۵] الکافی: 1/ 179
[۶] میرباقری، سیّد محمّد مهدی، در شناخت غرب، مؤسسهی فرهنگی فجر ولایت، پاییز 1390، ص 158.
[۷] آوینی، سید مرتضی، مقالهی منتشر نشده «هنر مدرن، آموزش و حکمت تأویلی» (nasim.blog.ir)
[8] بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی «جوانان و بیدارى اسلامى»، 1390/11/10
[۹] آوینی، سیّد مرتضی، آغازی بر یک پایان، تهران، نشر واحه، 1390، ص 23.
[۱۰] همو، توسعه و مبانی تمدّن غرب، تهران، نشر واحه، 1390، ص 126.
[۱۱] همان، 95.
[۱۲] همان٬ 124-125.
[۱۳] برای مطالعهی بیشتر ر. ک. به: الوانی، سیّد مهدی. شریفزاده، فتّاح. فرآیند خطّ مشیگذاری عمومی: انتشارات دانشگاه علّامه طباطبایی؛ 1386.
[۱۴] برای مطالعهی بیشتر ر. ک. به: بنیاسد، رضا. مدیریّت راهبردی با تأکید بر جهاد اقتصادی: انتشارات دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، دانشگاه عالی دفاع ملّی؛ 1390
[۱۵] بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار کارگزاران نظام، 91/5/3
[۱۶] بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار کارگزاران نظام، 79/9/12
[۱۷] بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت، 87/6/2
[۱۸] Strategic Assessment
[19] بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار کارگزاران نظام، 91/5/3
[۲۰] بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار رئیس جمهوری و اعضای هیئت دولت،91/6/2
[۲۱] ر. ک. به بیانات معظّمٌله: در دیدار جمعی از کارآفرینان سراسر کشور، 89/6/16؛ در دیدار جمعی از دانشجویان، 1390/5/19؛ در دیدار کارگزاران نظام، 91/5/3؛ در دیدار جمعی از پژوهشگران و مسئولان شرکتهای دانشبنیان، 91/5/8؛ در دیدار رئیس جمهوری و اعضای هیئت دولت، 91/6/2.
www.masir1357.ir
|